علم, اخلاق و دین از نظر ورنر هایزنبرگ با نظر به وضعیت فیزیک جدید
با یک نگاه کلی به عقاید حکما و دانشمندان بزرگ تاریخ علم و فلسفه و حکمت مثل ملاصدرا، ابنسینا، هگل، دکارت، وایتهد، وایتس اکر و هایس کونگ که در قلة علم و دانش نشستهاند، به این نتیجه میرسیم که آنها با نظر به تجربیات و آگاهیشان، علم و دین را در یک وحدت عالی میبینند و هرگز تضادی میان آنها مشاهده نمیکنند و هر دوی آنها برای پیشرفت علم و دانش و فهم فلسفه زندگی مهم هستند و بشریت را هدایت میکنند همانطور که دو بال یک پرنده او را به پرواز در میآورد و هدایت میکند یا بهقول اینشتین: «مذهب بدون علم کور است و علم بدون مذهب لنگ»(Schlipp, ۱۹۷۹, ۱۸۶). وقتی ما دربارة تاریخ علوم جدید، یعنی کشفیات نیوتن (Newton)، کپرنیک (Kopernikos)، گالیله (Galileo) و کپلر (Kepler) صحبت میکنیم، میبینیم که اکثراً گفته میشود که در آن زمان در کنار حقیقت وحی مذهبی که در کتاب مقدس و پدران کلیسا (Kirschen Väter) مستقر است و تمام قرون وسطا این حقیقت حاکم بود، حقیقت دیگری نیز وجود داشت که توسط حواس پنجگانه انسان میتوانست امتحان شود تا به درستی آن پیبرده شود و هیچ شکلی در آن نباشد.
فقط اگر دربارة لغات «حرکت» و «سکون» تأمل شود، وقتیکه انسان فهمید که حرکت یعنی بیانی از رابطه بین دو جسم، آن وقت میتوان رابطه را برعکس کرد و گفت خورشید مرکز ساکن منظومه شمسی (Planeten System) است و به این ترتیب تصور واحد بسیار سادهتری از منظومه شمسی به دست میآید که نظریة جاذبه بین آنها بعداً توسط نیوتن توضیح داده شد. چون هدف مقاله ما بررسی افکار و اندیشههای ورنر هایزنبرگ فیزیکدان بزرگ قرن بیستم میباشد که تحقیقات جالبی دربارة علم و اخلاق و مذهب کرده است، پس بد نیست در اینجا خلاصهای از افکار و اندیشههای ماکس پلانک و آلبرت اینشتین را که قهرمانان علم فیزیک جدید هستند، نقل کنیم تا بهتر بتوانیم نحوه درک او را از دین بفهمیم.
تاریخ به ما یاد داده است که چنین اجتماعاتی در توسعه خود، نه تنها یک تشکل ظاهری پیدا کردهاند، بلکه صاحب یک تشکل فکری نیز شدهاند و در شکلهای فکریای که ما میشناسیم، ارتباط بین یک رابطه به معنای کل که ماورای چیزهای قابل رویت و قابل تجربه به طور مستقیم است، همیشه مهمترین نقش را بازی کرده است. ارسطو به عنوان یک فیلسوف تجربهگرا به پیروان پیتاغوراس که افلاطون نیز یکی از آنها است، خرده گرفت که آنها با توجه به حقایق در جستجوی توضیح و نظریه نبودند، بلکه با توجه به نظریههای معین و عقاید عزیز خودشان با زور با حقایق برخورد میکردند و خود را در نظمدهندگی جهان سهیم میدانستند.
همانطور که ما، در دوران طفولیت زبان مادری را یاد میگیریم و تفهیم کردن در آن را بهعنوان مهمترین قسمت «اعتماد و توکل» به انسان میدانیم، همینطور هم توسط تصویرها (Bilder) و تمثیلهای (Gleichnis) مذهبی که یک نوع زبان شعری را نشان میدهند، اعتماد به جهان و معنی وجود ما به وجود میآید.
کرونا در مناقشات علم و دین
امریکایی که در روی زمین هماوردی نداشت و با راهاندازی جنگ ستارگان قدرت ماوراء الطبیعه را به هماوردی میطلبید، هماینک از ترس موجودی میکروسکوپی ماشینهای جنگیاش را از سراسر جهان جمعآوری میکند و ارابههای مرگش را به دلیجانهای بیمارستانی تبدیل کرده است؛ بنابراین پدیده کرونا علم را در اینجا با چالش جدی مواجه نموده است ولی دین به این سرگیجه علمی خرده نمیگیرد و از رویکرد عمومی جهان به معنویت، بر خود غره نمیشود؛ چون ماهیت دین، بینشبخشی و ماهیت علم، دانشبخشی است. پس از این رویکرد، وجه اشتراک همه مکاتب فکری و ادیان براین قرار گرفت که شرور وجود دارند اما این سئوال مطرح شد که بین باورهای دینی که خداوند را موجودی قادر مطلق و دارای علم بیپایان میداند و دارای صفت خیرخواهی و عدالت محض است با پدیده شر که تهدید کننده جهانیان است منافات وجود دارد، این مسئله را باید چگونه تبیین کنند؟ این تعریف نیازمند برقراری رابطه منطقی بین «خیر اعتقادی» و «شر جعلی» میباشد و از دیرباز متفکرین بشری موضع خود را در مقابل این معضل مشخص کردهاند.
ابن سینا شر را امری نسبی دانسته و معتقد است امکان دارد وجود چیزی خود بهخود و بدون در نظر گرفتن پیوندش با دیگران خیر باشد ولی همان امر نسبت به بعضی موجودات شر به شمار آید مانند آتش که سوزاندن آن خودبهخود برای آتش کمال محسوب میشود ولی از این جهت که خانه فقیری را میسوزاند شر به شمارمیآید بنابراین شر امری اضافی است نه ذاتی و در قضای الهی شرور بالعرض راه مییابند نه شرور بالذات. حالت سوم؛ طبق حکمت باید آفریده شود چون ترک خیر کثیر به خاطر شر قلیل خود شر کثیر است و نیز بر خداوند واجب است خیر کثیر و شر قلیل ایجاد کند زیرا ترک این قسم موجب کثرت شر کثیر خواهد شد مانند حرارت و آتش؛ اما همین حرکات گاهی موجب بلا و مصیبت میشود، آیا میتوان گفت به خاطر وجود این مصیبت اندک باید از آن خیر کثیر دست کشید؟ و حالت چهارم با حکمت الهی ناسازگار است.
کارکرد دین در انسان و جامعه
ما در این مقام درصدد تحلیل و ارزیابی مدعیات مکاتب پیشین و مبانی آن نیستیم و این جا فقط به این نکته بسنده میکنیم که ادعاهای پیشگفته به طور کلی درست است به این معنا که در تحلیل ملاک فعل اخلاقی باید به منافع خود قائل، دیگران و همچنین مصلحت فعل توجه شود، و با نگاه نخستین و ظاهری، عدم ارتباط مکاتب پیشین با دین روشن میشود و آنها هیچ نیازی در توجیه اعمال اخلاقی خود به دین ندارند؛ چنان که برخی فیلسوفان اخلاق ذکر کردند؛ اما نکتة اساسی دربارة مکاتب پیشین این است که با اصول اخلاقی مثل ایثار، فداکاری، و از خود گذشتن مانند مقاومت و ایستادگی در برابر دشمن خارجی و تقدیم جان خود که گاهی به وسیلة سربازان در جنگها ظاهر میشود و هر کشوری از آنان به قهرمانان خود نام میبرد، با مکاتب پیشگفته تبیینناپذیر است.
گاهی دایرة آن گستردهتر از افراد و شامل اجتماع و جامعه نیز میشود، دولتمردان در جایگاه شخصیتهای حقوقی اعم از مقام تقنین، اجرا و داوری باید برنامهها و قوانین را به گونهای تدوین و اجرا کنند که حقوق همة شهروندان و لااقل اکثریت آنان مراعات و تضمین شده باشد، و در حقیقت، جهت جامعه به سوی تأمین عدالت اجتماع (اکثریت مستضعف) سوق داده شود تحقق این عدالت، با حاکم شدن گروه اندکی از انسانها که دارای غریزه نفعطلبی و استخدام دیگران در جلب منافع به سود خویش است، نه تنها تأمین نمیشود، بلکه به مخاطره نیز میافتد؛ زیرا این احتمال وجود دارد که طبقة حاکم در سه مقام، یعنی مقام وضع قانون، اجرا و داوری آن را به سود خویش، وضع و اجرا و داوری کند.
روشن است که در صورت توفیق پیامبران در دعوت مردم به آیین سره و ناب آسمانی، اختلافات فرقهای از بین میرود؛ اما در صورت اصرار پیروان ادیان و فرقههای مختلف بر آیین خود، پیامبران به اصل اشتراک دعوت، و از این طریق، همبستگی و وحدت ادیان آسمانی را حفظ میکنند؛ چنان که پیامبر اسلام9 با دعوت اهل کتاب به اصل توحید و نفی شرک و استثمار یکدیگر توانست بین آنان و مسلمانان الفت و زندگی جمعی مسالمتآمیز برقرار سازد؛ به گونهای که اهل کتاب در کشور و حکومت پیامبر اسلام9 آزادی مذهبی، سیاسی و اجتماعی داشتند و این سنت پیامبران بهوسیلة حکومتهای بعدی مسلمانان استمرار داشته و مورد اذعان متفکران غربی قرار گرفته است.
منبع
:: بازدید از این مطلب : 400
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0